جدول جو
جدول جو

معنی توانا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

توانا کردن(اَ نَ / نِ رَ تَ)
تأیید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تعزیز. تطویع. (منتهی الارب). و رجوع به توانا شود
لغت نامه دهخدا
توانا کردن
يمكن
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
توانا کردن
Empower
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توانا کردن
habiliter
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
توانا کردن
ক্ষমতায়ন করা
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
توانا کردن
طاقت دینا
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به اردو
توانا کردن
güçlendirmek
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
توانا کردن
kuhimiza
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
توانا کردن
empoderar
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
توانا کردن
befähigen
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
توانا کردن
наділяти владою
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توانا کردن
upoważniać
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
توانا کردن
授权
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به چینی
توانا کردن
capacitar
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توانا کردن
potenziare
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توانا کردن
machtigen
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
توانا کردن
наделять властью
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به روسی
توانا کردن
ให้อำนาจ
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
توانا کردن
memberdayakan
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توانا کردن
अधिकार देना
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به هندی
توانا کردن
להעצים
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به عبری
توانا کردن
権限を与える
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
توانا کردن
권한을 부여하다
تصویری از توانا کردن
تصویر توانا کردن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روانه کردن
تصویر روانه کردن
روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواضع کردن
تصویر تواضع کردن
کرسیدن فروتنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانه کردن
تصویر روانه کردن
حرکت دادن راهی کردن، ارسال کردن فرستادن (نامه و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاضا کردن
تصویر تقاضا کردن
درخواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
نگریستن و تمتع بردن از نگریستن، نظاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی را گوارا ساختن گوارنده کردن: با کمال ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
Assent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تواضع کردن
تصویر تواضع کردن
Humble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
Watch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقاضا کردن
تصویر تقاضا کردن
Demand
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تواضع کردن
تصویر تواضع کردن
унижать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
смотреть
دیکشنری فارسی به روسی